کد مطلب:318394 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

فصل دوم
تأثیر بازخوانی مقولات سیاسی شیعه بر تقویت قدرت اجتماعی



روحانیت و انسجام مردم



گفتار اول



سابقه تاریخی قم و تجدید حیات حوزه علمیه قم در تاریخ معاصر

مقدمه



با عنایت به جامعیت و خاتمیت اسلام، و گسترش آن، فراگیری آموزه های اسلامی، تعلیم و تعلّم، به عنوان یكی از نیازهای اولیه مسلمانان شناخته شد. دراین راستا، آموزش از عصر حضور پیامبرصلی الله علیه وآله آغاز شد و پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله، شیعیان به ائمه معصومین علیهم السلام مراجعه می كردند و هرگاه شرایط اقتضا می كرد حوزه درس و بحث آنان علنی و آشكار می شد و خیل مشتاقان از علوم ائمه استفاده می كردند؛ اما با توجه به عدم دست رسی همه افراد به پیامبر یا ائمه، تعیین افرادبرای اداره مناطقی كه به معصومین دست رسی نداشته و یا برای دورانی كه ائمه علیهم السلام تحت نظر حكومتهای جور بودند، اندیشمندان اسلامی با استفاده از مبانی استنباط، نیازهای دینی شیعیان را جوابگو بودند و با گذشت زمان و گسترش جغرافیای اسلام، تشكیل مراكز آموزشی، امری اجتناب ناپذیر شد و بر این اساس، در شهرهای مختلف حلقه های درس و بحث علوم اسلامی با توجه به شرایط خاص هر منطقه ای تشكیل گردید و در طول تاریخ، بعضی از این مراكز علمی در جهان تشیّع موقعیت برتری نسبت به دیگر مراكز آموزش به دست آوردند. به عنوان نمونه، در كتاب «تاریخ مدارس ایران» كه تا هنگام تأسیس دارالفنون مورد بررسی قرار گرفته،(1) مدرسه های علمیه در مناطق و شهرستانهای مختلفی از ایران در قرنهای گذشته مورد بررسی قرار گرفته است كه در مورد قم می نویسد: از قرون اولیه هجری، این شهر یكی از مراكز مهم شیعیان بوده است و صاحب كتاب «النقض» ده مدرسه علمیه قم را در آن زمان نام می برد.(2) در طول تاریخ بر تعداد این مدارس افزوده شده است و در دورانی رو به ویرانی نهاده اند و بعضی از مدارس مانند فیضیه در طول تاریخ چندین بار تجدید بنا گردیده است.(3)



سابقه تاریخی قم



شهر قم معلوم نیست كه از چه هنگامی به صورت شهر در آمده، ولی آنچه مسلم است این شهر قرنها پیش از اسلام وجود داشته است. و حتی مورخان قدیم بعضی از فرمانروایانی را كه در دوران پادشاهان باستانی قبل از ظهور اسلام در قم حكومت كرده اند، نام برده اند. اما مؤلف «یاقوت حموی» و «آثار البلاد» این شهر را از شهرهای مستحدثه دوره اسلامی و بنا شده به دستور حجاج بن یوسف در سال 83ه .ق. می دانند.(4) در صورتی كه شاید این نظر ترجیح داشته باشد كه قم با توجه به آثار باستانی كه هم اكنون در یك كیلومتری مشرق شهر مشاهده می شود، از مدتها پیش از ظهور اسلام وجود داشته است و در سال 83ه .ق. ایران به دست اعراب مسلمان فتح گردید و مسلمان شدند.(5) شاید مقصود مؤلف آثار البلاد، كه بنای آن را به حجاج نسبت می دهد، آغاز شهر گشتن قم در دوران حجاج مدّنظر باشد.



تشیّع در قم



با پذیرش دین اسلام توسط مردم ایران در سال 83ه .ق. اگرچه تا دوران حكومت صفویه مذهب رسمی ایرانیان، تشیّع نبود و از دوران صفویه مذهب رسمی ایران تشیّع اعلام گردید، اما قم از جمله مراكزی است كه از ربع آخر قرن اول، پذیرای شیعیانی می شود كه بر اثر ظلم و سخت گیری امویان و عباسیان مجبور شدند تا هرچه بیشتر برای حفظ عقاید خود از مراكز قدرت فاصله بگیرند(6) و به مناطق دور دست مهاجرت كنند. از جمله مكانهایی كه شیعیان عرب زبان برای هجرت انتخاب نمودند، قم است؛ چنان كه در ادامه بحث به حضور صحابه معصومین علیهم السلام در قم اشاره خواهد شد. مؤلف كتاب «آثار البلاد» كه در قرن هفتم می زیسته است، مذهب مردم قم را تشیّع عنوان نموده(7) و نیز به مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام اشاره ای دارد.(8)



قم در روایات و احادیث



در روایات اهل بیت علیهم السلام از قم و مردم آن به طور مطلق مدح شده است كه از هر جهت موقعیت این شهر مذهبی را كه در دوران تاریخ هزار و سیصد و پنجاه سال گذشته مركز شیعیان و اكنون بزرگ ترین و پر ارزش ترین حوزه علمیه شیعه در آن قرار دارد، از سایر شهرهای ایران و مراكز شیعه ممتاز می گرداند.



امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر فقیهان و دانشمندان قم نبودند (كه اخبار ما را ضبط و حفظ كنند تا به شیعیان ما برسانند) دین اسلام از بین می رفت».(9)



همچنین از ایشان نقل شده است:



«بلاها و خطرها از قم و مردم آن برطرف می شود. زمانی خواهد آمد كه شهر قم و مردم آن حجت جهانیان باشند. و این در زمان غیبت قائم ما تا روز ظهور او خواهد بود، و اگر جز این باشد (كه قم و ساكنین آن در زمان غیبت، حجت بر مردم نباشند) زمین ساكنان خود را فرو می برد».



سپس فرمود:



«هیچ ستمگری قصد سوءبه قم ننمود، مگر اینكه خدا قدرت او را درهم شكست! و او را به سیاستی یا مصیبتی مبتلا ساخت تا از تعرض و قصد سوء به قم منصرف شود. ستمگران در دولتشان نام قم و مردم آنجا را فراموش می كنند، همان گونه كه از یاد خدا غافل می مانند!... هرگاه شهرها را فتنه و آشوب فراگرفت، پناه به قم و حوالی و نواحی آن ببرید؛ زیرا بلا و آشوب از آنجا برطرف خواهد شد».(10)



قم، مرقد و زیارتگاه حضرت معصومه علیها السلام



از امام صادق علیه السلام نقل شده است:



«خدا را حرمی است كه آن مكه و برای پیغمبرصلی الله علیه وآله نیز حرمی است و آن مدینه است و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز حرمی دارد كه كوفه است و ما ائمه نیز حرمی داریم و آن شهر قم است. به زودی زنی از فرزندان من در آنجا مدفون می گردد كه او را فاطمه می نامند، هر كس او را زیارت كند بهشت بر او واجب می شود».(11)



اهمیت قم به اندازه ای است كه نوشته اند: وقتی حضرت فاطمه معصومه، دختر موسی بن جعفرعلیه السلام از طریق مناطق مركزی ایران عازم خراسان بود و در ساوه مریض گشت، مسافت خود تا شهر قم را جویا شد و به قم رهسپار شد و در سرای موسی بن خزرج بن سعد اشعری اقامت گزید.



علاوه بر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام، زینب، ام محمد و میمونه از فرزندان امام محمدتقی علیه السلام نیز در همان بقعه مدفون اند و موسی بن مبرقع پسر امام محمدتقی علیه السلام، حمزة بن موسی بن جعفرعلیه السلام، علی بن جعفر الصادق علیه السلام، علی بن امام محمدباقرعلیه السلام از دیگرامام زادگانی هستند كه در قم مدفون اند.



علاوه بر اینها برخی دیگر از سادات و اصحاب امامان علیهم السلام در این شهر دفن شده اند كه سابقه حضورشان در این شهر را بیان می دارد.



از مهم ترین افتخارات و سوابق دینی شهر مذهبی قم، بارگاه بانوی اسلامحضرت فاطمه معصومه علیها السلام است كه از سال 201ه .ق. تاكنون همواره منبع بركات و فیوضات، رمز اعتبار و نگاهداری این سرزمین مقدس از هرگونه خطر و بلابوده است.(12)



از حضرت امام رضاعلیه السلام نقل شده است: «هركس معصومه را در قم زیارت كند، مثل این است كه من را زیارت كرده باشد». و از حضرت امام محمدتقی علیه السلام روایت شده: «هر كس عمه ام فاطمه را در قم زیارت كند، بهشت برای او واجب می شود».(13)



حوزه علمیه قم



در طول تاریخ، مركز آموزه های شیعی قم دارای فراز و نشیبهایی بوده است. بر این اساس، حوزه علمیه قم از آغاز روی آوری مردم به تشیّع تا پیروزی انقلاب اسلامی دورانهایی را پشت سر گذاشته است كه در این گفتار به بیان آن می پردازیم:



دوره اول



در این دوره حوزه علمیه قم به عصر امامت و شاگردان حوزه های درس ایشان اختصاص دارد كه پس از اخذ علم و توانایی در نشر فرهنگ اسلامی، قم را به عنوان پایگاه شیعه انتخاب نموده و در آن به ترویج مكتب تشیع پرداخته اند. اسامی 46 نفر از اصحاب ائمه كه در این دوره به قم مهاجرت كردند، در كتابها آمده است. برخی از این دانشمندان عبارت اند از:



1. آدم بن عبدالله قمی از اصحاب امام صادق علیه السلام؛



2. ابراهیم بن محمد الاشعری از اصحاب امام كاظم و امام رضاعلیهما السلام؛



3. احمد بن اسحاق بن عبدالله بن سعد بن مالك بن الاحوص الاشعری از اصحاب امام جواد و امام هادی و امام حسن عسكری علیهم السلام؛



4. حسین بن سعید بن حماد بن مهران الاهوازی از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام؛



5. جعفر بن عبدالله بن الحسین بن جامع القمی از اصحاب امام علی النقی علیه السلام؛



6. علی بن ریان بن الصلت الاشعری القمی از اصحاب امام هادی علیه السلام و ازوكلای ایشان؛



7. محمد بن اسحاق القمی از وكلای حضرت ولی عصر(عج).



بدین ترتیب، قم در قرن سوم هجری مركز نشر حدیث امامیه گردید و آن زمانی است كه كوفه به عنوان نخستین پایگاه شیعی نفوذ خود را از دست داد و محدثانی همانند حسین بن سعید اهوازی و برادرش ابتدا به اهواز و از آنجا به قم آمدند.



اهمیت مذهبی، تاریخی و علمی قم در متون تاریخی و حدیثی اسلام به گونه واضح مورد ذكر قرار گرفته و مسلمانان سفارش شده اند كه به اهمیت بنیادین این شهر توجه ویژه ای مبذول دارند.(14)



بنابراین، باید توجه داشته باشیم كه حوزه علمیه قم «جدید» نیست، بلكه قدمتی بیش از هزار سال دارد و در گذشته تاكنون یكی از مراكز نشر معارف اهل بیت علیهم السلام و حدیث شیعه بوده است.



كتاب «نوادر الحكمة» در حدیث و نیز كتاب «المحاسن برقی» از جمله قدیمی ترین و نخستین جوامع حدیثی شیعه هستند كه جهت حفاظت «اصول» از خطر نابودی، توسط علمای قم ابتكار و تألیف شده اند. چنان كه در رجال نویسی نیز «برقی» - منصوب به آبادی برقه رود قم - یكی از مبتكران و پیشگامان این فن محسوب می شود. «مكتب حدیثی قم» و محدثان آن از سخت گیرترین و نقادترین الگوها در تاریخ حدیث می باشند كه به امر «غلوّزدایی» و خرافه ستیزی در حوزه معارف حدیثی كمك شایان توجهی كرده اند.(15)



دوره دوم



این دوره به دو قرن چهارم و پنجم هجری اختصاص دارد كه شاگردان دوره اول یا شاگرد شاگردان آنها می باشند.



در قرن چهارم، رونق حوزه علمیه ری، حوزه علمیه قم را تحت الشعاع قرار داد؛ چرا كه با وجود شخصیتهایی چون شیخ صدوق در ری، دانشجویان اسلامی، ری را بر قم ترجیح می دادند؛ لیكن نباید از خاطر دور داشت كه سیره علمی محدثان اسلامی بر این بوده است كه در شهر خاصی ساكن نباشند و با مسافرتهای خویش علاوه بر نشر احادیث معصومین علیهم السلام به فراگیری احادیث از اساتید فن همت گمارند. بنابراین، دانشمندان حوزه ری و قم نوعی تبادل فرهنگی داشتند.



شیخ آقابزرگ تهرانی در «طبقات اعلام الشیعة» نام ده ها دانشمند قمی را در این دوره ذكر كرده است:



«علی بن حسین بن موسی قمی»: پدر شیخ صدوق (متوفی 329ه .ق.) از فقهای شیعه امامیه است كه پیشوای علمای قم در عصر خویش شمرده می شد و طی نامه ای از حضرت ولی عصر(عج) خواسته بود دعا كند خدا پسری به وی كرامت فرماید و شیخ صدوق به دعای آن حضرت متولد گردید. كتاب «الامامة و التبصرة من الحیرة» از تألیفات به جای مانده اوست.



ابن ولید قمی: از دیگر فقها و محدثان این دوره است كه به سال 343ه .ق. از دنیا رفته و «الجامع» و «التفسیر» از كتابهای اوست.



ابوالحسن محمد بن احمد بن داود قمی: معروف به «ابن داود قمی» (متوفای 368ه .ق.) از دیگر دانشمندان نامی قم در این دوره است كه كتاب «مزار» و كتاب «ذخائر» از آثار مهم اوست.



جعفر بن محمد قولویه: (متوفای 368ه .ق.).



شیخ صدوق، محمد بن بابویه قمی: (متوفای 381ه .ق.) از دیگر دانشمندان نامدار این دوره می باشد كه ده ها كتاب از وی بر جای مانده است.



بدین ترتیب، دوره دوم حوزه علمیه قم را گروه كثیری از محدثان و فقهای شیعه شكل داده اند كه شاگردان دوره اول و اساتید عالمان شیعه قرن پنجم بوده اند.



كتابهای شیخ صدوق كه در این دوره نگارش یافته است، از مهم ترین كتابهای امامیه شناخته می شود و اگر ثمره تحرك علمی این دوره را فقط به كتابهای شیخ صدوق اختصاص دهیم، باید آن را ارج نهاد؛ چرا كه شیخ صدوق آثار روایی شیعه را از پیشینیان به ارث بُرد و با تألیف كتابهای مختلف، مبانی اسلامی را با مهارتهای قابل تحسین تدوین نمود. از جمله آثار شیخ صدوق، كتاب «من لا یحضره الفقیه» است كه یكی از كتب اربعه شیعه محسوب می شود و بارها از سوی دانشمندان شیعه شرح و ترجمه شده است. شیخ صدوق سبك نگارش و تدوین اثر خویش را این گونه بیان می نماید:



«من نخواستم مانند سایر مصنفین روایاتی را كه در هر موضوع رسیده است، ثبت كنم، بلكه در این كتاب روایاتی را آورده ام كه براساس آنها فتوا می دهم و آنها را صحیح می دانم و معتقد به صحت آن می باشم و میان من و پروردگارم حجت است».(16)



دوره سوم



این دوره از قرن ششم تا نهم هجری را شامل است. حوزه علمیه قم در این دوره از وضع مناسبی برخودار نبود و مردم قم بارها قتل عام شدند و شهر رو به ویرانی نهاد، هر چند مدتی نیز پایتخت تیموریان بود. در تاریخ قم به قتل عامها و تخریب شهر برمی خوریم، ولی شاید حمله مغول در سال 631 از ویرانگرترین نوع آن قتل عامها و تخریبها به شمار رود كه تا عصر تیموریان باقی بوده و زكریای قزوینی در كتاب «آثار البلاد» و حمدالله مستوفی در «نزهة القلوب» به آن اشاره كرده اند و تنها تأسیس مدرسه رضویه به این دوره نسبت داده شده است.



شیخ آقابزرگ تهرانی در «طبقات اعلام الشیعة» بیش از سی تن از دانشمندان قرن ششم را نام برده است كه رقم آنان در قرن هفتم به سه نفر تقلیل یافته است و در قرن هشتم تنها از یك نفر نام برده و هفت تن از علمای قم را در قرن نهم ذكر كرده است.



بدین ترتیب ركود علمی از قرن ششم شروع شد و تا قرن هفتم و هشتم با حضور سلسله های ویرانگر مغول و تیموریان ادامه یافت.



در قرن نهم علمای قم با اخذ تدابیری زیركانه به مقابله با ركود فرهنگی برخاستند و در صدد تحكیم پایه های علمی در حوزه پر سابقه قم برآمدند.



قطب الدین ابوالحسن سعید بن عبدالله بن الحسین بن هبةالله بن الحسن الراوندی (متوفای 572ه .ق.) از جمله دانشمندان فاضل و متبحری است كه در این دوره می زیسته است. وی كه از فقها و محدثان بزرگ شیعه است با تربیت شاگردان در حفظ حوزه علمیه و استمرار بخشیدن به حیات علمی آن كوشیده است.



قطب الدین راوندی علاوه بر تربیت دانشمندان اسلامی، تألیفات وزینی نیز تدوین نموده كه حاكی از تبحر وی در علوم مختلف اسلامی است.



دوره چهارم



این دوره از قرن دهم شروع می شود و تا قرن سیزدهم با سلسله صفویه، افاغنه، افشاریه، زندیه و قاجاریه امتداد می یابد.



نخستین بخش از این دوره، معاصر با سلسله صفویه است كه با مهاجرت عالمان شیعه جبل عامل لبنان به ایران و نشر تفكر اصولی شیعه همراه بوده است و آن زمانی است كه در اوایل تشكیل دولت صفوی چنین تشخیص داده شده بود كه منصب حكومت از آن ولی فقیه است؛ لیكن پس از چندی این تفكر به فراموشی سپرده شد كه با بازگشت دانشمندان فرزانه ای بسان محقق كركی به عتبات عالیات همراه بود. حوزه علمیه اصفهان به موجب توجه صفویان از پر تحرك ترین حوزه های جهان شیعه در این دوره است. با تأسیس مدارس شیعی در اصفهان و دیگر شهرهای ایران چون قم، شیراز، قزوین و مشهد درسهای دینی و تفكر شیعی و از آن جمله علوم عقلی، فلسفه و كلام رو به رشد گذاشت.



با رشد اخباریگری در حوزه اصفهان، نه تنها عالمان علم اصول، این حوزه را ترك كردند، بلكه برخی از دانشمندان علوم عقلی نیز از این دیار رانده شدند. فیلسوف پرآوازه، صدرالدین شیرازی مشهور به «ملا صدرا» در این زمره قرار داشت.



هجرت صدرالمتألهین شیرازی از اصفهان به قم، هر چند موجبات ركود علوم عقلی را در حوزه اصفهان به همراه داشت، ولی باعث رونق دانشهای عقلی در حوزه علمیه قم گردید و با پرورش شاگردان و تألیفات خویش زمینه پذیرش تفكر اصولی را در این حوزه فراهم ساخت؛ در حالی كه حوزه قم تا قبل از این دوره بیشتر مهد پرورش محدثان شیعه بود. البته، این نكته را نباید نادیده گرفت كه محدثان قم از جمله فرزانگانی بودند كه هر حدیثی را به راحتی قبول نمی كردند و در مقابل برخیها كه به نقل روایات ضعیف می پرداختند، عكس العمل نشان می دادند.



چنان كه «احمد بن محمد بن خالد برقی»، «سهل بن زیاد آدمی رازی» و «ابو سمینه محمد بن علی صیرفی» از سوی «احمد بن محمد بن عیسی» بزرگ عالم قم از این شهر تبعید شدند.



با یورش افغان هاو پدید آمدن آشفتگیها، دانش سیر نزولی یافت و رونق حوزه های علمی از میان رفت.



شیخ آقابزرگ تهرانی بالغ بر بیست نفر دانشمند شیعی قمی را در قرن دوازدهم نام می برد كه هر یك با تحقیق و تألیف كتب شیعی و قبول مسؤولیتهایی در مجامع شیعیان و حوزه علمیه قم به ایفای نقش پرداخته اند.(17)



ویژگی این دوره



حضور حكمای الهی همچون صدرالمتألهین، ملامحسن فیض، ملاعبدالرزاق لاهیجی قمی، قاضی سعید قمی و... در این دوره از حوزه علمیه قم باعث ظهور علم اصول در آن گردید، از جمله: میرزای قمی (1151-1231) پس از تحصیل در عتبات، دامنه اصول فقه را از عتبات به قم كشانید و با تألیف و تدریس اصول استنباط و منطق اجتهاد به «محقق قمی» مشهور گردید.



بدین ترتیب، با رونق مسلك اصولی و مبانی اجتهاد، فلسفه سیاسی و مسئله ولایت فقیه نیز مطرح می شود كه باید به مثابه یكی از نقطه های آغاز «انقلاب مشروطیت» در حوزه علمیه قم از آن یاد نمود كه در پنجمین گفتمان سیاسی شیعه در ایران در گفتار اول از فصل اول، گفتمان دو بُعدی «سلطنت مشروطه و مشروطه مشروعه» و خرده گفتمان ولایت فقیه مدّنظر قرار گرفت.



دوره پنجم (معاصر)



این دوره از اواخر قرن سیزدهم شروع می شود و تا عصر حاضر امتداد می یابد.



نقطه تحول این دوره از زمانی آغاز می شود كه حضرت آیت الله العظمی حائری در این حوزه مسكن گزید و با انفاس قدسی خویش حوزه علمیه قم را جانی تازه بخشید و به «آیت الله مؤسس» شهرت یافت.



پیش از آیت الله حائری، شیخ محمدتقی بافقی یزدی با هماهنگی بین دانشمندانی همچون «آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم كبیر قمی» و «آیت الله حاج شیخ مهدی» و «آیت الله حاج محمد ارباب» مقدمات تأسیس حوزه را فراهم آورد. آنان پس از بحث و بررسی به این نتیجه رسیدند كه فردی خارج از قم به این شهر آمده، رایت علم و فقه حوزه را برافرازد. این شخصیت برجسته كسی جز «آیت الله شیخ عبدالكریم حائری» نبود.



نخستین فعالیت فرهنگی آیت الله حائری در ایران سامان بخشی به حوزه علمیه اراك بود و در اندك مدتی اهداف ایشان انجام گرفت و بر دانشمندان فرزانه قمنیز این امر مسلم می نمود كه با حضور آیت الله حائری یزدی، حوزه علمیه قم كه یادگار محدثان شیعه و دانشمندانی چون فیض كاشانی و میرزای قمی بود، احیا خواهد شد.(18)



این حوزه با وجود سوابق درخشان تاریخی و خدمات ارزنده علمی در دوره های متعدد در اثر عوامل گوناگون اجتماعی، سیاسی و تاریخی مدتها بود (به ویژه بعد از میرزای قمی) كه متروكه گشته و مدارسی، مانند: دارالشفا و فیضیه نیز به محل اجتماع و عبور و مرور زائران و عابران و افراد بیكار و حتی قسمتهایی از آنها به مزبله تبدیل شده بود و از حوزه علمیه به مفهوم ناقص آن نیز در قم اثری باقی نمانده بود؛ به طوری كه حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی كه در اراك اقامت گزیده بود، ضمن سفری كه گذرش به قم افتاد از آن اوضاع دلخراش دچار رقّت و تأسف گردید و آرزوی احیای آن را كرد.(19)

1. حسين سلطان زاده، تاريخ مدارس ايران از عهد باستان تا تأسيس دارالفنون، تهران: آذر، 1364.

2. همان، ص 139.

3. همان، صص 339-337.

4. زكريا بن محمد بن محمود قزويني، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه جهانگير ميرزاقاجار، به تصحيح و تكميل ميرهاشم محدث، تهران: انتشارات اميركبير، 1373، ص 514.

5. علي دواني، زندگاني زعيم بزرگ عالم تشيع آيت الله بروجردي، پيشين، ص 110.

6. حميد پارسانيا، حديث پيمانه، قم: معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي، 1376، ص 75.

7. زكريا بن محمد بن محمود قزويني، پيشين، ص 513.

8. همان، ص 516.

9. علي دواني، پيشين، ص 112.

10. همان، ص 113.

11. همان، ص 111.

12. همان، ص 113.

13. محدث قمي، سفينة البحار، ج 2، بيروت: دارالمرتضي، بي تا، ص 446.

14. عليرضا سيد كباري، حوزه هاي علميه شيعه در گستره جهان، تهران: اميركبير، 1378، صص 368-364.

15. همان، صص 370-368.

16. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 1، قم: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في القم المقدسة، 1404ق، ص 3.

17. عليرضا سيد كباري، پيشين، ص 378.

18. همان، ص 384.

19. ابوالفضل شكوري، نقش آيت الله حائري يزدي و مجاهد بافقي در تأسيس حوزه علميه قم، ص 438؛ يادنامه خاتمي (مجموعه مقالات علمي و تحقيقي در بزرگداشت آيت الله حاج سيد روح الله خاتمي اردكاني)، به اهتمام محمدتقي فاضل ميبدي، قم: مؤسسه معارف اسلامي امام رضاعليه السلام، 1376.